آخرین مطالب
امکانات وب
این تماما از سر سرخوردگی است! احساس تعهد ابلهانم رو کجای دلم بزارم!؟ خزان نشویم!...
ما را در سایت خزان نشویم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : winter0here بازدید : 44
عصر همزمان با اینکه برق رفت و خب علاقه قلبی من به تاریکی با حضور شمع کمی برآورده شد در همون اوان استوری محسن و ۱۰۰ میلیون بازدید "بهت قول میدم" من رو خوشحال کرد چه بسا به اندازه خیلی اضافی... و به کسایی فکر میکنم که محسن اون زمان بهشون گیتار آموزش داد... چه سعادتی آخر خزان نشویم!...
ما را در سایت خزان نشویم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : winter0here بازدید : 52
حقیقتا دوست داشتنی ترین اتفاق امروزم لبخند ابلهانه به وقت بیدار شدنم بود... هومن . یلدا خزان نشویم!...
ما را در سایت خزان نشویم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : winter0here بازدید : 42
در باب زندگی که دیگر برایم لطفی نداشت... نه حقیقی خندیدم و نه گریه کردم... نه جایی از دنیایی که ساکنش بودم را تماشا کردم و نه حتی لذتی از جایی که بودم بردم... فیلم دیدم فیلم دیدم و فیلم دیدم و هیچ نکردم" خزان نشویم!...
ما را در سایت خزان نشویم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : winter0here بازدید : 42
«در بی‌آزارترین حالت ممکن، گوشه‌ای افتاده‌ام و در تقلای نفس‌کشیدن... زندگی چه رنگ است امروز؟ آبی و مهتابی؟ یا که زرد است هنوز؟» خزان نشویم!...
ما را در سایت خزان نشویم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : winter0here بازدید : 42
زندگی منتظرم نمیمونه اینکه الان حالم بده و نمیتونم ادامش بدم ... و اسکارلت درونم ... خزان نشویم!...
ما را در سایت خزان نشویم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : winter0here بازدید : 42
تو آنجایی؛ و آنجا نمی‌داند که چه‌قدر خوشبخت است . به تناسخ اعتقاد داری!؟ من دارم ؛ من به انتقال تدریجی روح شخص مرده به بدن انسانی دیگر (چه بسا انسانی یکسان) معتقدم ! من مطمئنم بارها در بدن‌های مختلف زاده شده و به این جهان پا گذاشته و هر دفعه عاشقت بودم؛ و گر نه قدمت یک عشق باید چیزی بیشتر از بیست سال عمر باشد تا این چنین در وجود آدم ریشه بدواند. من همه‌ی زندگی‌های پیش از اینم، با هر هیبتی که زاده شده‌ام، اطمینان دارم تو را عمیقاً دوست داشتم. خزان نشویم!...
ما را در سایت خزان نشویم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : winter0here بازدید : 39
گاهی به نظر میاد تلاش پیچیده‌ی فرد برای نامرئی شدن، دیده نشدن و به چشم نیامدن، ترجمه ی خواهشِ عمیق و زخمناکِ دیده شدنه ؛ " من میخواهم گم شوم ( تا که پیدایم کنند )" ناخودآگاه زبان پر رمزو رازی داره. هر کس میدونه چی میخواد صد قدم جلوتره؛ خزان نشویم!...
ما را در سایت خزان نشویم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : winter0here بازدید : 42